معنی

پارسایی، پرهیز گاری، تقوا، تقوی
سایر معانی: پیرو مکتب پای تیست های آلمان (pietist)

دیکشنری

پنسیلوانیا
اسم
virtue, piety, pietismتقوا
piety, devoutness, pietism, abstemiousnessپارسایی
piety, virtue, pietismتقوی
abstemiousness, continence, pietism, virtueپرهیز گاری

ترجمه آنلاین

تقوا

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.