piercing
معنی
پر سر و صدا
سایر معانی: 1- خلنده، آژنده، سوراخ کننده 2- نافذ، هناینده، تیز، بلند، کرکننده، تیزبین، مافذ، سورا کننده
سایر معانی: 1- خلنده، آژنده، سوراخ کننده 2- نافذ، هناینده، تیز، بلند، کرکننده، تیزبین، مافذ، سورا کننده
دیکشنری
پر سر و صدا
صفت
noisy, piercing, tumultuous, deafening, loud, vociferousپر سر و صدا
ترجمه آنلاین
سوراخ کردن
مترادف
acute ، agonizing ، arctic ، biting ، bitter ، blaring ، cold ، deafening ، earsplitting ، excruciating ، exquisite ، fierce ، freezing ، frosty ، high ، high pitched ، keen ، knifelike ، loud ، numbing ، painful ، penetrating ، powerful ، racking ، raw ، roaring ، severe ، sharp ، shattering ، shooting ، shrill ، stabbing ، stentorian ، stentorious ، thin ، treble ، wintry