phonographic
معنی
دستگاه ضبط صوت، گرامافون، گرام، صدا نگار
سایر معانی: وابسته به گرامافون (یا گرام)، گرامافونی، phonograph صدا نگار، دستگاه ضبط صوت
phonographic(al)
مبنی بر قاعده تندنویسی ارزوی صدا، فونوگرافی
سایر معانی: وابسته به گرامافون (یا گرام)، گرامافونی، phonograph صدا نگار، دستگاه ضبط صوت
phonographic(al)
مبنی بر قاعده تندنویسی ارزوی صدا، فونوگرافی
دیکشنری
فونوگرافی
صفت
phonographicدستگاه ضبط صوت
phonographicصدا نگار
phonographicگرامافون
phonographicگرام
ترجمه آنلاین
فونوگرافی