pensionable
معنی
متقاعد
سایر معانی: شایسته بازنشستگی، بخد بازنشستگی رسیده، مستلزم
سایر معانی: شایسته بازنشستگی، بخد بازنشستگی رسیده، مستلزم
دیکشنری
حقوق بازنشستگی
صفت
retired, convinced, sure, pensionableمتقاعد
ترجمه آنلاین
مستمری بگیر