معنی

خامه، اغل، خانه ییلاقی، قلم، کلک، شیوه نگارش، در حبس انداختن، نگاشتن، نوشتن، بستن
سایر معانی: (مجازی) زندانی کردن، محدود کردن، آغل، گودانی، زاغه، کازه، مرغدانی، خباک، حیوانات درون آغل، رجوع شود به: playpen، جای کوچک، در آغل کردن، در زاغه نگهداری کردن، نگارش، نویسندگی، (خودمانی) زندان، هلفدونی، حبس، (جانور شناسی) قوی ماده، (ماده) قو، حیوانات اغل
[کامپیوتر] قلم- ابزاری در برنامه های نقاشی و رسم که برای ایجاد خطوط به کار می رود. گاهی، به شکل اشاره گری شبیه به قلم نشان داده می شود . اکثر برنامه ها امکان می دهند تا پهنای نوک قلم، شکل نوکم قلم و حد تابع کنترل شود . این تنظیم ها معمولاً تحت منوهای attributes یا preferences انجام می شود . برای کسب اطلاع بیشتر نگاه کنید به راهنمای برنامه ی خودتان .
[زمین شناسی] صخره، برآمدگی سنگی یک برآمدگی سنگی سوزنی شکل، عنوان مزبور، در جنوب غربی ایالات متحده، بسیار متداول می باشد، ریشه کلمه: واژه ای اسپانیایی به معنای صخره یا سنگ.

دیکشنری

خودکار
اسم
pen, stylus, style, wedge, shaftقلم
penکلک
penشیوه نگارش
cream, style, pen, bank, bund, raw silkخامه
pen, corral, cote, cratch, home range, kraalاغل
dacha, pen, villaخانه ییلاقی
فعل
write, write down, inscribe, pen, set down, characterنوشتن
map, record, pen, registerنگاشتن
close, shut, shut down, block, fasten, penبستن
penدر حبس انداختن

ترجمه آنلاین

قلم

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.