معنی

1- کندن 2- ور آمدن 3- (هوانوردی: ناگهان از گروه هواپیماهای هم پرواز جدا شدن) جدا پرواز شدن، جدا پریدن 4- (خودمانی) رفتن، عازم شدن، راهی شدن 5- (خودمانی) به سوی دیگر رفتن، دگر سوی شدن

دیکشنری

پوست را خالی کنید

ترجمه آنلاین

پوست کندن

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.