معنی

کمی، اندک، کمیابی، مقدار کم، قلت، عدد کم
سایر معانی: اندکی، کمینگی، ندرت، کمبود، کمداشت، معدود

دیکشنری

کمبود
اسم
paucity, modicum, pinch, whit, drib, scantlingاندک
paucity, tenuityقلت
paucity, rarity, insignificance, insufficiency, deficiency, exiguityکمی
scarcity, rarity, paucity, poverty, infrequency, famineکمیابی
trace, smidgen, modicum, paucity, relish, soupconمقدار کم
paucityعدد کم

ترجمه آنلاین

کمبود

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.