patchwork
/ˈpæˌt͡ʃwərk/

معنی

کار سرهم بندی، قلاب دوزی، اش شله قلمکار، چهل تکه، جسته گریخته، وصله دوزی، چهل تکه
سایر معانی: آش شله قلمکار، قاتی پاتی، دیمی، ناجور، مرصع

دیکشنری

کلاهبرداری
اسم
patchworkچهل تکه
patchworkجسته گریخته
patchwork, botchکار سرهم بندی
patchworkوصله دوزی
embroidery, crochet, patchwork, broidery, crocket, picotقلاب دوزی
hodgepodge, jambalaya, mishmash, hotchpotch, patchworkاش شله قلمکار
صفت
patchworkچهل تکه

ترجمه آنلاین

تکه تکه کاری

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.