parsimony
/ˈpɑːrsəˌmoʊni/

معنی

خست، صرفه جویی، امساک، کم خرجی، خسیسی
سایر معانی: خست، امساک، صرفه جویی، کم خرجی
[آمار] امساک

دیکشنری

پارسمیون
اسم
economy, frugality, thrift, parsimony, providenceصرفه جویی
parsimony, miserliness, vileness, meanness, avarice, sordidnessخست
forbearance, parsimony, modestyامساک
frugality, parsimonyکم خرجی
vileness, meanness, sordidness, miserliness, parsimonyخسیسی

ترجمه آنلاین

صرفه جویی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.