paragon
معنی
معیار، مقیاس رفعت و خوبی، نمونه کامل
سایر معانی: نمونه ی کامل، نمونه ی عالی، ابر سنجه، سرمشق، ابر مونه، الماس عالی (به وزن صد قیراط یا بیشتر)، مروارید غلتان، مروارید درشت و گرد، (شعر قدیم) مقایسه کردن، هم سنجی کردن، (شعر قدیم) برابری کردن، از جلو (کسی) درآمدن، رقابت کردن، بعنوان نمونه بکار بردن، برتری یافتن
سایر معانی: نمونه ی کامل، نمونه ی عالی، ابر سنجه، سرمشق، ابر مونه، الماس عالی (به وزن صد قیراط یا بیشتر)، مروارید غلتان، مروارید درشت و گرد، (شعر قدیم) مقایسه کردن، هم سنجی کردن، (شعر قدیم) برابری کردن، از جلو (کسی) درآمدن، رقابت کردن، بعنوان نمونه بکار بردن، برتری یافتن
دیکشنری
پاراگراف
اسم
standard, criterion, scale, yardstick, test, paragonمعیار
paragonمقیاس رفعت و خوبی
paragonنمونه کامل
ترجمه آنلاین
الگو
مترادف
apotheosis ، archetype ، beau ideal ، beauty ، best ، champ ، champion ، crackerjack ، cream ، criterion ، cynosure ، epitome ، essence ، exemplar ، gem ، ideal ، jewel ، love ، lovely ، model ، nonesuch ، nonpareil ، original ، paradigm ، pattern ، peach ، perfection ، pick ، prototype ، quintessence ، standard ، sublimation ، tops ، trump ، ultimate