paraffin
/ˈperəfən/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

پارافین
سایر معانی: (شیمی) رجوع شود به: alkaane، (انگلیس) رجوع شود به: kerosene
[نفت] پارافین

دیکشنری

پارافین
اسم
paraffin, paraffinپارافین

ترجمه آنلاین

پارافین

واژه‌های مشابه

paraffin coal

[زمین شناسی] زغالسنگ پارافینی نوعی زغالسنگ بیتومینه با رنگ روشن که نفت و پارافین از آن حاصل می شوند.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

paraffin deposit

[نفت] رسوب پارافین

دیکشنری انگلیسی به فارسی

paraffin troule

[نفت] مشکل پارافین زدایی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

paraffini base crude

[نفت] نفت خام پارافینی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

paraffinic

[خودرو] پارافینیک [نساجی] خاصیت پارافینی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

acid paraffinic

[زمین شناسی] اسید پارافینیک

دیکشنری انگلیسی به فارسی

cycloparaffins

[نفت] پارافین های حلقوی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

native paraffin

[شیمی] مومیا

دیکشنری انگلیسی به فارسی

natural paraffin

[نساجی] پارافین طبیعی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

non paraffinous oil

[نفت] نفت خام بی پارافین

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش