معنی

بناز پروردن، متنعم کردن
سایر معانی: لوس کردن، ننر کردن، ناز نازی بار آوردن، ناز پرورده کردن، برآورده کردن، اقناع کردن، سیراندن، (در اصل) به حد اشباع خوراندن یا اقناع کردن، (از چیزی) زده کردن

دیکشنری

بناز پروردن
فعل
pamper, petبناز پروردن
pamperمتنعم کردن

ترجمه آنلاین

متنعم کردن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.