معنی

چیز اشغال و نا چیز، چیز اشغال و نا چیز، محقر، جزئی، لاشی
سایر معانی: ناچیز، بی مورد، کم اهمیت، پست، رذلانه، نا بکارانه، بنجل، به درد نخور، آشغالی، پاپاسی، چلسه، پیزری، سر هم بندی شده

دیکشنری

چرت زدن
اسم
paltryچیز اشغال و نا چیز
صفت
paltryلاشی
humble, paltry, contemptible, small, lowمحقر
partial, little, minute, retail, negligible, paltryجزئي
paltryچیز اشغال و نا چیز

ترجمه آنلاین

ناچیز

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.