palmary
معنی
عالی، برجسته، پیروز، شایسته ستایش و تقدیر
سایر معانی: (سزاوار داشتن برگ نخل که نشان پیروزی و افتخار است) پیروز، پیروزمند، سرآمد
سایر معانی: (سزاوار داشتن برگ نخل که نشان پیروزی و افتخار است) پیروز، پیروزمند، سرآمد
دیکشنری
پرنده
صفت
palmaryشایسته ستایش و تقدیر
outstanding, prominent, leading, distinguished, eminent, palmaryبرجسته
excellent, great, high, supreme, superb, palmaryعالی
victorious, successful, triumphant, palmary, winsomeپیروز
ترجمه آنلاین
کف دست