معنی

پیمان، موافقت، عهد، معاهده، پیمان بستن
سایر معانی: سامه، قول و قرار، میثاق
[حقوق] پیمان، عهد، میثاق، قرارداد، توافق

دیکشنری

پیمان
اسم
covenant, contract, treaty, pact, promise, agreementپیمان
treaty, agreement, pact, alliance, confederationمعاهده
covenant, era, promise, age, vow, pactعهد
agreement, consent, assent, concurrence, compliance, pactموافقت
فعل
pact, covenant, promise, stipulateپیمان بستن

ترجمه آنلاین

پیمان

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.