معنی

خارج، خارجه
سایر معانی: ماورای بحار، ورا دریا، برون مرز، خارج از کشور، خارجی، ورا دریایی، برون مرزی، بیگانه (oversea هم می گویند)، خارج از کشور british possessions overseas متصرفات انگلیس در ورا دریا tourists coming from overseas توریستهایی که از برون مرز میآیند خارجی
[نساجی] پشم وارداتی

دیکشنری

در خارج از کشور
اسم
abroad, overseas, exteriorityخارج
abroad, foreign countries, overseasخارجه

ترجمه آنلاین

خارج از کشور

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.