outstretch
/aʊtˈstret͡ʃ/

معنی

بسط، توسعه دادن، استراحت کردن
سایر معانی: گشاد کردن، گسترده یا دراز کردن

دیکشنری

فراتر رفتن
اسم
expansion, development, extension, stretch, amplification, outstretchبسط
فعل
rest, lair, lie down, unbuckle, lie by, outstretchاستراحت کردن
develop, expand, extend, enlarge, increase, outstretchتوسعه دادن

ترجمه آنلاین

دراز کردن

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.