outstanding
/ˌɑːwtˈstændɪŋ/

معنی

قلنبه، عالی، ممتاز، برجسته، واریز نشده
سایر معانی: مبرز، زبده، نخبه، سرشناس، (وام یا کار و غیره) عقب افتاده، معوقه، نا تمام، حل نشده، بیرون زده، بر آمده، قلمبه، (سهام و اوراق قرضه) منتشر شده و به فروش رسیده
[حسابداری] منتشر شده
[حقوق] وصول نشده، پرداخت نشده، تصفیه نشده، معوق، در دست داد و ستد، پابرجا

دیکشنری

برجسته
صفت
outstanding, prominent, leading, distinguished, eminent, notedبرجسته
excellent, great, high, supreme, superb, outstandingعالی
privileged, excellent, distinguished, outstanding, illustrious, preferentialممتاز
outstanding, openواریز نشده
lumpy, baggy, pompous, highfalutin, nobby, outstandingقلنبه

ترجمه آنلاین

برجسته

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.