outrage
معنی
هتک حرمت، تخطی، از جا در رفتن، بی حرمت ساختن، بی عدالتی کردن
سایر معانی: کار خشونت آمیز، عمل شنیع، تعدی، ظلم، شناعت، خشونت، توهین شدید، خوار داشت، اهانت، خشم شدید (در نتیجه ی توهین و غیره)، برآشفتگی، غیظ، خشونت شدید کردن، هتک حرمت کردن، اهانت کردن، (شدیدا) خوار کردن، عمل شنیع کردن، تعدی کردن، مقاربت به عنف کردن، (جنسی) تجاوز کردن، از کوره در بردن، برآشفته کردن، (سخت) خشمگین کردن، منقلب کردن، غضب، سخت عصبانی شدن
سایر معانی: کار خشونت آمیز، عمل شنیع، تعدی، ظلم، شناعت، خشونت، توهین شدید، خوار داشت، اهانت، خشم شدید (در نتیجه ی توهین و غیره)، برآشفتگی، غیظ، خشونت شدید کردن، هتک حرمت کردن، اهانت کردن، (شدیدا) خوار کردن، عمل شنیع کردن، تعدی کردن، مقاربت به عنف کردن، (جنسی) تجاوز کردن، از کوره در بردن، برآشفته کردن، (سخت) خشمگین کردن، منقلب کردن، غضب، سخت عصبانی شدن
دیکشنری
خشم
اسم
desecration, irreverence, outrageهتک حرمت
violation, outrage, encroachment, trespassتخطی
فعل
outrage, violateبی حرمت ساختن
flare, outrage, transportاز جا در رفتن
outrageبی عدالتی کردن
ترجمه آنلاین
خشم
مترادف
abuse ، affront ، barbarism ، damage ، desecration ، enormity ، evildoing ، harm ، hurt ، indignity ، inhumanity ، injury ، insult ، mischief ، misdoing ، offense ، profanation ، rape ، rapine ، ravishing ، ruin ، shock ، violation ، violence ، wrongdoing