معنی

صحرایی، بیرون، خارج از منزل، در هوای ازاد، بیرونی
سایر معانی: در هوای آزاد، در بیرون، بیرون از ساختمان، بیرون، بیرونی، صحرایی، در هوای آزاد انجام شده
[سینما] محوطه بیرونی - نمای دور خارجی
[زمین شناسی] برونی (تجهیزاتی که در بیرون فضای سرپوشیده نصب میگردند)

دیکشنری

در فضای باز
اسم
outdoor, cross-countryصحرایی
صفت
outdoor, alfresco, out-of-doorخارج از منزل
external, outdoorبیرون
external, out, outer, exterior, outward, outdoorبیرونی
outdoor, alfresco, open air, out-of-doorدر هوای ازاد

ترجمه آنلاین

در فضای باز

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.