out of commission
معنی
1- (در مورد ابزار و غیره) خراب، از کار افتاده 2- غیر قابل استفاده، معطل، عاطل و باطل، غیرقابل استفاده، غیردایر
ترجمه آنلاین
خارج از کمیسیون
مترادف
decommissioned ، down ، faulty ، in repair ، kaput ، not in service ، out of kilter ، out of order ، out of whack