ناگهان، بی مقدمه، مثل برق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیرعاقلانه، غیرمنطقی، بی حساب و کتاب
[عمران و معماری] درزگشایی - تهی کردن درز - درز خراشی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.