ostracize
معنی
از وجهه عمومی انداختن، با اراء عمومی تبعید کردن
سایر معانی: روی تابی کردن، طرد کردن، (از خود یا از اجتماع) راندن، عاق کردن، از حقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
سایر معانی: روی تابی کردن، طرد کردن، (از خود یا از اجتماع) راندن، عاق کردن، از حقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
دیکشنری
اذیت کردن
فعل
ostracizeاز وجهه عمومی انداختن
ostracizeبا اراء عمومی تبعید کردن
ترجمه آنلاین
طرد کردن
مترادف
avoid ، blackball ، blacklist ، boycott ، cast out ، cold shoulder ، cut ، deport ، displace ، drop ، exclude ، excommunicate ، expatriate ، expel ، expulse ، leave in the cold ، oust ، reject ، shun ، shut out ، snub ، throw out