old age
معنی
پیری
سایر معانی: کهنسالی، سالمندی، سالخوردگی، دوران پیری
[زمین شناسی] کهن سنی در توپوگرافی، مرحله نهایی در چرخه فرسایشی یک عارضه یا یک ناحیه که طی آن سطح ناحیه فرسایش یافته و تقریباً به سطح مبنا رسیده و عوارض نیز فرمی ساده داشته و به صورت تقریباً مسطح درآمده اند. مشخصه چنین مرحله ای، جاری بودن چند جریان یا آبراهه پرپیچ و خم بزرگ و آرام، در عرض دشتهای سیلابی وسیع موجود در منطقه، که توسط تپه هایی نیمه هموار از یکدیگر جدا شده و دارای انشعابات شاخه شاخه ای می باشند، و نیز فرآیند مسطح شدن ساختارها، می باشد. مقایسه شود با: senescence, senility. مترادف: topographic old age. در ساحل، یک مرحله فرضی در شکل گیری و تکامل یک ساحل یا خط ساحلی، که مشخصه آن سطحی مضرس و عریض، صخره ای کم و بیش مسطح که به طرف خشکی هدایت شده و نیز منطقه ای جزر و مدی است. از آنجا که احتمالاً سطح آب دریا در بازه زمانی لازم برای فرسایشی بدین نحو، پایدار و با ثبات نمی باشد. این مرحله، یک مرحله نظری بسیار فشرده شده است. در رودخانه ها، مرحله ای از شکل گیری و تکامل یک جریان یا آبراهه که طی آن قدرت و کارایی فرسایش افزایش یافته و باکاهش قابل توجه گرادیان (شیب مسیر)، فرآیند نهشته گذاری و تشکیل آبرفت، سرعت قابل ملاحظه ای پیدا می کند. مشخصات چنین مرحله ای بدین فرایند باری که جریان قادر به حمل آن نبوده و از این رو به راحتی ته نشین می شود؛ یک دره بسیار وسیع، کم عمق، با جوانب کم شیب و بستری تقریباً مسطح (دشت سیلابی) که عرض آن می تواند معادل با 15 برابر کمربند مئاندری باشد، وجود تعداد زیادی شکاف های پرپیچ و خم، خاکریز، یازو، بایو، ساختارهای هلالی شکل و مرداب در بستر دره مزبور، یک جریان کند و آهسته، انشعابات آرام و بالغ (با تعداد کم) و نهایتاً فرسایش کند و کم اثر است.
سایر معانی: کهنسالی، سالمندی، سالخوردگی، دوران پیری
[زمین شناسی] کهن سنی در توپوگرافی، مرحله نهایی در چرخه فرسایشی یک عارضه یا یک ناحیه که طی آن سطح ناحیه فرسایش یافته و تقریباً به سطح مبنا رسیده و عوارض نیز فرمی ساده داشته و به صورت تقریباً مسطح درآمده اند. مشخصه چنین مرحله ای، جاری بودن چند جریان یا آبراهه پرپیچ و خم بزرگ و آرام، در عرض دشتهای سیلابی وسیع موجود در منطقه، که توسط تپه هایی نیمه هموار از یکدیگر جدا شده و دارای انشعابات شاخه شاخه ای می باشند، و نیز فرآیند مسطح شدن ساختارها، می باشد. مقایسه شود با: senescence, senility. مترادف: topographic old age. در ساحل، یک مرحله فرضی در شکل گیری و تکامل یک ساحل یا خط ساحلی، که مشخصه آن سطحی مضرس و عریض، صخره ای کم و بیش مسطح که به طرف خشکی هدایت شده و نیز منطقه ای جزر و مدی است. از آنجا که احتمالاً سطح آب دریا در بازه زمانی لازم برای فرسایشی بدین نحو، پایدار و با ثبات نمی باشد. این مرحله، یک مرحله نظری بسیار فشرده شده است. در رودخانه ها، مرحله ای از شکل گیری و تکامل یک جریان یا آبراهه که طی آن قدرت و کارایی فرسایش افزایش یافته و باکاهش قابل توجه گرادیان (شیب مسیر)، فرآیند نهشته گذاری و تشکیل آبرفت، سرعت قابل ملاحظه ای پیدا می کند. مشخصات چنین مرحله ای بدین فرایند باری که جریان قادر به حمل آن نبوده و از این رو به راحتی ته نشین می شود؛ یک دره بسیار وسیع، کم عمق، با جوانب کم شیب و بستری تقریباً مسطح (دشت سیلابی) که عرض آن می تواند معادل با 15 برابر کمربند مئاندری باشد، وجود تعداد زیادی شکاف های پرپیچ و خم، خاکریز، یازو، بایو، ساختارهای هلالی شکل و مرداب در بستر دره مزبور، یک جریان کند و آهسته، انشعابات آرام و بالغ (با تعداد کم) و نهایتاً فرسایش کند و کم اثر است.
دیکشنری
کهنسال
اسم
age, old age, senescence, senilityپیری
ترجمه آنلاین
پیری
مترادف
advancing years ، age ، agedness ، autumn of life ، caducity ، debility ، declining years ، decrepitude ، dotage ، elderliness ، evening of life ، feebleness ، geriatrics ، golden age ، golden years ، infirmity ، latter part of animate life ، longevity ، oldness ، retirement age ، second childhood ، senectitude ، senescence ، senility ، seniority ، winter of life ، years