occupier
/ˈɑːkjəˌpaɪər/

معنی

ساکن، اشغال کننده، متصرف
سایر معانی: اشغال کننده، ساکن

دیکشنری

اشغالگر
اسم
possessor, proprietor, occupierمتصرف
resident, inhabitant, occupant, denizen, lodger, occupierساکن
occupier, occupant, holdback, holderاشغال کننده

ترجمه آنلاین

اشغالگر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.