occupier
معنی
ساکن، اشغال کننده، متصرف
سایر معانی: اشغال کننده، ساکن
سایر معانی: اشغال کننده، ساکن
دیکشنری
اشغالگر
اسم
possessor, proprietor, occupierمتصرف
resident, inhabitant, occupant, denizen, lodger, occupierساکن
occupier, occupant, holdback, holderاشغال کننده
ترجمه آنلاین
اشغالگر