obstreperous
معنی
دعوایی، پر سر و صدا، لجوج، پر هیاهو، غوغایی
سایر معانی: (مقاوم و پر سر و صدا) گردن کش، جنجالی و ستیزگر، بد قلق
سایر معانی: (مقاوم و پر سر و صدا) گردن کش، جنجالی و ستیزگر، بد قلق
دیکشنری
ناراحت کننده
صفت
obstreperousغوغایی
noisy, piercing, tumultuous, deafening, loud, obstreperousپر سر و صدا
stubborn, obstinate, dour, opinionated, dogged, obstreperousلجوج
litigious, contentious, bellicose, obstreperousدعوایی
noisy, loud, obstreperous, rackety, rampageousپر هیاهو
ترجمه آنلاین
مزاحم
مترادف
blusterous ، boisterous ، booming ، clamorous ، disorderly ، loud ، out of hand ، piercing ، raising Cain ، raising the roof ، rambunctious ، riotous ، rowdy ، screaming ، strepitous ، tumultous ، unmanageable ، unruly ، uproarious ، vociferous ، wild