obstinacy
معنی
عناد، سرکشی، سر سختی، لجاجت
سایر معانی: خیره سری، یک دندگی، لجبازی، (به ویژه بیماری) دیر درمانی، مقاومت در مقابل درمان، مداومت، دیر پایی
سایر معانی: خیره سری، یک دندگی، لجبازی، (به ویژه بیماری) دیر درمانی، مقاومت در مقابل درمان، مداومت، دیر پایی
دیکشنری
اشتیاق
اسم
obstinacy, obduracy, pertinacity, grouchلجاجت
malice, animus, obstinacy, rebellion, contumacyعناد
rebellion, disobedience, mutiny, inspection, insubordination, obstinacyسرکشی
tenacity, endurance, obstinacy, pertinacity, recalcitrance, recalcitrancyسر سختی
ترجمه آنلاین
لجبازی