obliquity
معنی
گمراهی، کجی، انحراف اخلاقی
سایر معانی: اریبی، مایل بودن، واریبی، کژی، (عمل یا سخن و غیره) غیر مستقیمی، ایما و اشاره، ابهام، عدم صراحت، (ریاضی - هندسه) زاویه ی تمایل، درجه ی تمایل
[عمران و معماری] میل
[نساجی] تمایل - کجی - انحراف
[ریاضیات] میل، انحراف
سایر معانی: اریبی، مایل بودن، واریبی، کژی، (عمل یا سخن و غیره) غیر مستقیمی، ایما و اشاره، ابهام، عدم صراحت، (ریاضی - هندسه) زاویه ی تمایل، درجه ی تمایل
[عمران و معماری] میل
[نساجی] تمایل - کجی - انحراف
[ریاضیات] میل، انحراف
دیکشنری
تیرگی
اسم
sinuosity, obliquityانحراف اخلاقی
tilt, deformation, curvature, obliquity, inflection, leaningکجی
aberration, misdirection, loss, amusement, slip, obliquityگمراهی
ترجمه آنلاین
انحراف