[حقوق] به قید سوگند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قایق خانه، آشیانه ی قایق، ناوگاه
[حقوق] قسم قاطع دعوی (قسمی که یک طرف دعوی به طرف دیگر متوجه کند و با ادای سوگند او دعوی فیصله یابد)
بزچران، بزدار سایر معانی: شبان، بز ران
رجوع شود به: loathsome، نفرت انگیز، زننده، دافع، بیرغبت سازنده
زننده، نفرت انگیز، باتنفر، بطور نفرت انگیز سایر معانی: (نادر) بابی میلی، با بیزاری، با چندش، رجوع شود به: loathsome
منفور، زننده، نفرت انگیز، بی میل، دافع، بی رغبت کننده، بدصفت، نفرت اور سایر معانی: تنفر انگیز، انزجار آور، بیزار کننده، چندش آور
نه با بی میلی، بامیل، به دلخواه، بمیل، راضی، مایل
[حقوق] سوگند رسمی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.