معنی

واحه، ابادی یا مرغزار میان کویر
سایر معانی: مامن، پناه گاه، جای دنج، مایه ی دل خوشی، آبادی میان کویر
[عمران و معماری] واحه
[کامپیوتر] سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریز کامپیوتر استفاده می گردد .
[زمین شناسی] واحه ناحیه ای در وسط یک بیابان که بواسطه وجود آب حاصلخیز می شود. در زمین اختر، هر کدام از خالهای تیره متعددی که در اثر تقاطع کانالهای فرضی سطح مریخ، بر روی آن دیده می شوند. واژه ای نجومی که امروزه منسوخ است. ناحیه ای در وسط یک بیابان که بواسطه وجود آب حاصلخیز می شود.ناحیه ای حاصلخیز و پرگیاه در میانه یک بیابان که در آن سطح سفره آبها به قدری به سطح زمین نزدیک شده است که امکان شکل گیری چشمه سارها و چاههایی فراهم شده و از این رو، محیط مزبور به محیطی مناسب برای سکونت بشر تبدیل شده است.
[آب و خاک] واحه ها، مناطق آباد مناطق خشک

ترجمه آنلاین

واحه

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.