معنی

تکه، قنبلی، برامدگی یا گره کوچک
سایر معانی: قلمبه شدگی کوچک، گرزچه، لخته، گرهچه

دیکشنری

تلخ
اسم
piece, slice, patch, chunk, fragment, nubbleتکه
nubbleبرامدگی یا گره کوچک
nubbleقنبلی

ترجمه آنلاین

نوک کردن

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.