noviciate
معنی
کاراموزی، تازه کار، مرحله تازه کاری
سایر معانی: novitiate مرحله تازه کاری
سایر معانی: novitiate مرحله تازه کاری
دیکشنری
پیشگویی
اسم
novitiate, noviciateمرحله تازه کاری
novitiate, apprenticeship, noviciateکاراموزی
novice, rookie, beginner, debutant, freshman, noviciateتازه کار
ترجمه آنلاین
تازه کار