noviciate
/nəˈvɪʃɪət/

معنی

کاراموزی، تازه کار، مرحله تازه کاری
سایر معانی: novitiate مرحله تازه کاری

دیکشنری

پیشگویی
اسم
novitiate, noviciateمرحله تازه کاری
novitiate, apprenticeship, noviciateکاراموزی
novice, rookie, beginner, debutant, freshman, noviciateتازه کار

ترجمه آنلاین

تازه کار

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.