nothing
معنی
صفر، نیستی، هیچ، ابدا
سایر معانی: هیچی، بی اهمیت، ناچیز، اصلا نه، آدم بی ارزش، آدم بی اهمیت، نهستی، بی ارزش
[ریاضیات] هیچ، صفر
سایر معانی: هیچی، بی اهمیت، ناچیز، اصلا نه، آدم بی ارزش، آدم بی اهمیت، نهستی، بی ارزش
[ریاضیات] هیچ، صفر
دیکشنری
هیچ چی
اسم
zero, null, nil, nothing, naught, anythingصفر
nothing, naught, inexistence, inexistency, need, nullityنیستی
ضمیر
any, none, nothingهیچ
nothing, whatsoever, none, anythingابدا
ترجمه آنلاین
هیچ چیز
مترادف
annihilation ، aught ، bagatelle ، blank ، cipher ، crumb ، diddly ، duck egg ، extinction ، fly speck ، goose egg ، insignificancy ، naught ، nihility ، nix ، no thing ، nobody ، nonbeing ، nonentity ، nonexistence ، not anything ، nothingness ، nought ، nullity ، obliteration ، oblivion ، scratch ، shutout ، trifle ، void ، wind ، zero ، zilch ، zip ، zippo ، zot