nonstop
/ˈnɑːnˈstɑːp/

معنی

(ترن و اتوبوس و غیره) یکسره، بی توقف، یک ریز، مدام، بی وقفه، پایسته، پیوسته، بدون توقف، یکسره
[آب و خاک] یکسره
[نساجی] یکسره (بدون وقفه)

دیکشنری

بدون وقفه
قید
indiscriminately, altogether, all, exactly, at once, acrossیکسره
صفت
non-stopبدون توقف

ترجمه آنلاین

بی وقفه

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.