nonstop
معنی
(ترن و اتوبوس و غیره) یکسره، بی توقف، یک ریز، مدام، بی وقفه، پایسته، پیوسته، بدون توقف، یکسره
[آب و خاک] یکسره
[نساجی] یکسره (بدون وقفه)
[آب و خاک] یکسره
[نساجی] یکسره (بدون وقفه)
دیکشنری
بدون وقفه
قید
indiscriminately, altogether, all, exactly, at once, acrossیکسره
صفت
non-stopبدون توقف
ترجمه آنلاین
بی وقفه
مترادف
ceaseless ، constant ، endless ، incessant ، interminable ، relentless ، round the clock ، steady ، unbroken ، unending ، unfaltering ، uninterrupted ، unremitting