nettle
معنی
گزنه، انواع گزنه تیغی گزنده، رنجه داشتن، بوسیله گزنه گزیده شدن، ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن، بر انگیختن، خونکسی را بجوش اوردن
سایر معانی: (مجازی) آزردن، برآشفتن، سر به سر گذاشتن، (گیاه شناسی)، گزنه (گیاهان جنس urtica که برگ آنها از کرک های تیز و گزنده پوشیده شده است)، (عامیانه) هر گیاه تیغ دار و گزنده، وابسته به تیره ی گزنه ها یا urticaceae از راسته ی urticales که دو لپه ای هستند، (گزنه) گزیدن
سایر معانی: (مجازی) آزردن، برآشفتن، سر به سر گذاشتن، (گیاه شناسی)، گزنه (گیاهان جنس urtica که برگ آنها از کرک های تیز و گزنده پوشیده شده است)، (عامیانه) هر گیاه تیغ دار و گزنده، وابسته به تیره ی گزنه ها یا urticaceae از راسته ی urticales که دو لپه ای هستند، (گزنه) گزیدن
دیکشنری
گزنه
اسم
nettleگزنه
nettleانواع گزنه تیغی گزنده
فعل
nettleرنجه داشتن
nettleبوسیله گزنه گزیده شدن
chafe, aggravate, anger, cheese off, exacerbate, nettleخونکسی را بجوش اوردن
prod, arouse, infuse, roust, excite, nettleبر انگیختن
nettleایجاد بی صبری و عصبانیت کردن
ترجمه آنلاین
گزنه
مترادف
annoy ، chafe ، disgust ، disturb ، exasperate ، fret ، get ، goad ، harass ، huff ، incense ، insult ، irritate ، miff ، peeve ، pester ، pet ، pique ، put out ، rile ، roil ، ruffle ، snit ، stew ، sting ، tease ، tiff ، vex