necessitous
/nɪˈsesɪtəs/

معنی

محتاج، واجب، لازم، بایسته
سایر معانی: نیازمند، (سخت) محتاج، بی چیز، ندار، تنگدست

دیکشنری

ضروری است
صفت
necessary, needed, requisite, required, necessitousبایسته
necessary, incumbent, needful, intransitive, obligatory, necessitousلازم
obligatory, necessary, essential, indispensable, vital, necessitousواجب
needy, dependent, poor, necessitous, hand-to-mouthمحتاج

ترجمه آنلاین

ضروری است

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.