معنی

انزجار، تهوع، حالت تهوع، دل اشوب، حالت استفراغ
سایر معانی: وامیدگی، وامش، حالت تهوع و استفراغ، دل آشوبه، دل به هم خوردگی، تنفر، چندش، بیزاری، حالت استفراه

دیکشنری

حالت تهوع
اسم
nauseaتهوع
nausea, qualmحالت تهوع
disgust, antipathy, abhorrence, nausea, phobia, piqueانزجار
nauseaدل اشوب
nauseaحالت استفراغ

ترجمه آنلاین

حالت تهوع

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.