معنی

تنگنا، گذرگاه تنگ، تنگه، گردنه، دره

دیکشنری

سقوط می کند
فعل
limit, restrict, curb, narrow, confine, gagمحدود کردن
narrow, taper, ribbon, funnelباریک شدن
narrow, slenderize, straitenباریک کردن
turn down, bate, curtail, damp down, decompress, decreaseخرد ساختن
relent, pass off, shrink, crush, abate, dwindleخرد شدن
grind, squelch, minify, smash, chop, abateخرد کردن

ترجمه آنلاین

باریک می کند

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.