muggy
معنی
گرم، خفه، گرفته
سایر معانی: (هوا) گرم و مرطوب، مرطوب
سایر معانی: (هوا) گرم و مرطوب، مرطوب
دیکشنری
کثیف
صفت
warm, hot, thermal, muggy, ardent, pepperyگرم
strangled, choked, suffocated, stuffy, muggy, chokyخفه
solemn, gruff, eerie, hoarse, dull, muggyگرفته
ترجمه آنلاین
ماگی
مترادف
clammy ، close ، damp ، dampish ، dank ، moist ، mucky ، oppressive ، soggy ، sticky ، stuffy ، sultry