mountaineer
/ˈmaʊntəˌnɪr/

معنی

کوه نورد، کوه پیما، کوهستانی، ساکن کوه، کوه پیمایی کردن، کوه نوردی کردن
سایر معانی: کوه نشین، (آدم) کوهستانی، کوهستان زی، کوه زی
[کوه نوردی] کوهنورد

دیکشنری

کوهنورد
اسم
mountaineer, alpinist, cragsman, scalerکوه نورد
mountain, mountaineerکوهستانی
cragsman, mountaineerکوه پیما
highlander, mountaineerساکن کوه
فعل
mountaineerکوه پیمایی کردن
mountaineerکوه نوردی کردن

ترجمه آنلاین

کوهنورد

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.