صفحه اصلی
خدمات ترجمه
تعرفه ترجمه
لینکها
درباره ما
تماس با ما
همکاری با ما
سوالات متداول
قوانین و مقررات
راهنمای کاربران
راهنمای همکاران
وبلاگ
ورود مترجم
ورود | ثبتنام
جستجوی همه موارد
جستجو در واژهنامهها
جستجو در دیکشنری
جستجو در جملات نمونه
جستجو
mossy
/ˈmɑːsi/
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معنی
باتلاقی، خزه گرفته، خزه مانند
سایر معانی
: پر خزه، پوشیده از خزه، سیاه اب
دیکشنری
قارچ
صفت
marshy, swampy, mossy, fenny, founderous, paludal
باتلاقی
mossy
خزه گرفته
mossy
خزه مانند