mortality
معنی
مرگ ومیر، بشریت، میرش، متوفیات
سایر معانی: میرایی، مرگ پذیری، فناپذیری، میرندگی، شمار یا میزان شکست ها و ناکامی ها، انسان ها، آدمیزادگان، بشر، میزان (یا درصد) مرگ و میر (death rate هم می گویند)
[بهداشت] میرابی
[ریاضیات] میرایی
[آمار] مرگ و میر
سایر معانی: میرایی، مرگ پذیری، فناپذیری، میرندگی، شمار یا میزان شکست ها و ناکامی ها، انسان ها، آدمیزادگان، بشر، میزان (یا درصد) مرگ و میر (death rate هم می گویند)
[بهداشت] میرابی
[ریاضیات] میرایی
[آمار] مرگ و میر
دیکشنری
مرگ و میر
اسم
mortality, fatality, murrainمرگ ومیر
humanity, mankind, humankind, mortalityبشریت
mortalityمیرش
mortalityمتوفیات
ترجمه آنلاین
مرگ و میر
مترادف
bloodshed ، carnage ، deadliness ، destruction ، dying ، extinction ، fatality ، killing ، lethality ، loss of life