moratorium
/ˌmɔːrəˈtɔːriəm/

معنی

مهلت، مهلت قانونی، استمهال
سایر معانی: ضرب الاجل، (بازپرداخت وام) اجازه ی دیرکرد، مدت دیرکرد مجاز
[حقوق] استمهال، تمدید یا تعویق مهلت پرداخت دین یا ایفای تعهد، به موجب قانون

دیکشنری

مهلت قانونی
اسم
moratoriumمهلت قانونی
respite, leeway, moratorium, reprieve, timeout, termمهلت
moratoriumاستمهال

ترجمه آنلاین

مهلت قانونی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.