molecule
/ˈmɑːləˌkjuːl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

مولکل، مادیزه
سایر معانی: مولکول
[شیمی] مولکول
[برق و الکترونیک] مولکول کوچکترین ذره ای که یک عنصر یا ماده مرکب می تمواند به آن تقسیم شود و همچنان خواص شیمیایی آن عنصر یا ماده مرکب را داشته باشد . - مولکول
[مهندسی گاز] ملکول، ذره
[نساجی] مولکول - ذره

دیکشنری

مولکول
اسم
moleculeمولکل
moleculeمادیزه

ترجمه آنلاین

مولکول

مترادف

bit ، fragment ، iota ، jot ، minim ، mite ، modicum ، mote ، ounce ، particle ، ray ، speck ، unit

واژه‌های مشابه

adhesion molecule

مولکول چسبان [علوم پایۀ پزشکی] مولکول‌هایی که واسطۀ اتصال یاخته‌ها به یکدیگر یا به مولکول‌های زی‌داربست برون‌یاخته‌ای نظیر فیبرونکتین هستند ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

asymmetric molecule

[شیمی] مولکول بی تقارن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

diatomic molecule

[شیمی] مولکول دو اتمی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dipole molecule

مولکول دوقطبی [شیمی] مولکولی که به دلیل فاصله میان مراکز بارهای مثبت و منفی دارای گشتاور الکتریکی دائمی است

واژه‌های مصوب فرهنگستان

fluxional molecule

مولکول درون‌پویا [شیمی] مولکولی که به‌سرعت بازآرایی درون‌مولکولی در آن رخ می‌دهد و اتم‌های آن در ساختارهایی هم‌ارز مبادله می‌شوند ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

gram molecule

(شیمی) ملکول گرم (مقدار یک عنصر یا محلول که وزن ملکولی آن مساوی با وزن آن بر حسب گرم باشد) ( رجوع شود به: gram-molecular weight) (mole هم گفته می شود)، ملکول گرم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

heteroatomic molecule

[شیمی] مولکول ناجور اتم

دیکشنری انگلیسی به فارسی

hetropolar molecules

[معدن] ملکولهای هتروپلار (فلوتاسیون)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

polyatomic molecule

مولکول چنداتمی [شیمی] مولکولی با بیش از دو اتم

واژه‌های مصوب فرهنگستان

quasi molecule

[شیمی] شبه مولکول

دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش