modus operandi
/ˈmodəsˌɑːpəˈrændi/

معنی

طرز عمل، مشی، روش کار
سایر معانی: طرز انجام، شیوه ی انجام، اسلوب عملکرد، کرد شیوه

دیکشنری

عملکرد عملیات
اسم
behavior, tack, modus operandi, gait, walking, behaviourمشی
procedure, modus operandi, action, mode, mannerطرز عمل
modus operandi, program, programmeروش کار

ترجمه آنلاین

شیوه عمل

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.