mobile
معنی
غوغا، خانه متحرک، قابل تحرک، قابل حرکت، متحرک، سیار
سایر معانی: جنبا، چمان (آنچه که خود حرکت می کند یا می توان آن را حرکت داد)، روان (مانند جیوه)، سیال، دگرگونی پذیر، متغیر، زود گرد، (وابسته به اجتماعی که در آن حرکت از یک طبقه به طبقه ی دیگر آسان است) وابسته به اجتماع سیال، جامعه ی جنبا، (وابسته به شخصی که دارد طبقه ی اجتماعی خود را تغییر می دهد) در حرکت، جنباگر، (انگلیس - عامیانه) ماشین دار، دارای اتومبیل، (تندیس گری - اثر هنری که از طریق نوسان نور یا جنبش اعضا یا آونگان بودن و غیره به نظر می رسد که در حال حرکت است) تندیس جنبانما، پیکره ی جنبانما، مجسمه ی متحرک نما، آویزه جنبان، آذین جنبان، (تندیس) جنبانما، متحرک نما، وابسته به جنبانمایی، قابل تحرک
mobile_
پسوند، موتوری، جنبا، سیار [bookmobile یا snowmobile یا automobile]
[عمران و معماری] متحرک
[برق و الکترونیک] همراه، سیار، متحرک
[مهندسی گاز] متحرک، سیار، سیال
[ریاضیات] جسم متحرک، پویا، متحرک
سایر معانی: جنبا، چمان (آنچه که خود حرکت می کند یا می توان آن را حرکت داد)، روان (مانند جیوه)، سیال، دگرگونی پذیر، متغیر، زود گرد، (وابسته به اجتماعی که در آن حرکت از یک طبقه به طبقه ی دیگر آسان است) وابسته به اجتماع سیال، جامعه ی جنبا، (وابسته به شخصی که دارد طبقه ی اجتماعی خود را تغییر می دهد) در حرکت، جنباگر، (انگلیس - عامیانه) ماشین دار، دارای اتومبیل، (تندیس گری - اثر هنری که از طریق نوسان نور یا جنبش اعضا یا آونگان بودن و غیره به نظر می رسد که در حال حرکت است) تندیس جنبانما، پیکره ی جنبانما، مجسمه ی متحرک نما، آویزه جنبان، آذین جنبان، (تندیس) جنبانما، متحرک نما، وابسته به جنبانمایی، قابل تحرک
mobile_
پسوند، موتوری، جنبا، سیار [bookmobile یا snowmobile یا automobile]
[عمران و معماری] متحرک
[برق و الکترونیک] همراه، سیار، متحرک
[مهندسی گاز] متحرک، سیار، سیال
[ریاضیات] جسم متحرک، پویا، متحرک