معنی

خندق، خاکریز، خندق کندن
سایر معانی: خندق (کندک)، آلنگ
[عمران و معماری] خندق
[کوه نوردی] چاکِ کناری
[آب و خاک] نهر عمیق

دیکشنری

خندق
اسم
ditch, trench, moat, hole, pit, fosseخندق
levee, dyke, dike, bulwark, weir, moatخاکریز
فعل
entrench, intrench, moatخندق کندن

ترجمه آنلاین

خندق

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.