misbehave
/ˌmɪsbəˈheɪv/

معنی

بدرفتاری کردن، بی ادبی کردن، درست رفتار نکردن
سایر معانی: دست از پا خطا کردن، رفتار سوداشتن، کار ناشایسته کردن

دیکشنری

بدبختی
فعل
misbehaveبی ادبی کردن
misbehaveدرست رفتار نکردن
manhandle, maltreat, misbehave, mistreat, ill-treatبدرفتاری کردن

ترجمه آنلاین

بد رفتار کردن

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.