minimizing
معنی
[برق و الکترونیک] حداقل کردن
دیکشنری
به حداقل رساندن
فعل
minimizeبه حداقل رساندن
minimizeکمینه کردن
minimizeکمینه ساختن
underestimate, underrate, minimize, downgrade, understateدست کم گرفتن
minimizeکوچک شمردن
ترجمه آنلاین
به حداقل رساندن